بخشی از متن پاورپوینت شهر نيشابور :
نیشابور
نیشابور, یکی از شهرهای مهم خراسان در شرق ایران است که در دامنه کوه بینالود قرار گرفته دارد. نیشابور از مهمترین مراکز جمعیتی, فرهنگی, گردشگری, صنعتی و تاریخی شمال شرق ایران به شمار میآید و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و فرهنگ ایران مطرح شده است.
فهرست مندرجات
1 - جمعیت2 - موقعیت جغرافیایی
3 - تقسیمبندی شهری
4 - وجه تسمیه نیشابور
5 - نیشابور در دوران پیش از اسلام
6 - نیشابور پس از اسلام
7 - ورود اسلام به نیشابور
8 - نیشابور پایتخت کشور
9 - علت ساختن شهر شادیاخ
10 - دست به دستشدن حکومت
11 - فتنه غز
12 - نیشابور در آتش
13 - فتنه مغول در نیشابور
14 - نیشابور بعد از حمله مغول
15 - زلزلههای نیشابور
16 - نیشابور در زمان سربداران
17 - نیشابور در عصر تیموری
18 - نیشابور در عصر صفویه و افشاریه و قاجاریه
19 - علل ویرانیهای پیاپی
20 - فیروزه نیشابور
21 - پانویس
22 - منبع
جمعیت
شهرستان نیشابور به مرکزیت پاورپوینت شهر نيشابور (مختصات ریاضی پاورپوینت شهر نيشابور عبارت است از طول جغرافیایی ’47 580 و عرض ’12 360 و ارتفاع آن از سطح دریا 1250 متر میباشد.) 9308 کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن طبق سرشماری سال 1370 ه. ش 287/399 نفر است. تراکم نسبی جمعیت این شهرستان حدود 42 نفر در کیلومتر مربع میباشد.
632 آبادی مسکون دارد و در قسمت مرکزی استان خراسان واقع شده است. (از شگفتیهای روزگار این است که یکی از کتب غارت شده مسجد منیعی نیشابور به نام کتاب (ابانه یا کتاب الصناعتین) در علم فصاحت و بلاغت تالیف ابوهلال حسن بن عبدالله بن سهل عسکری در کتابخانه آستان قدس رضوی اکنون باقی و مضبوط است و احمد بن حامد نامی در پشت کتاب مذکور فتنه غز و غارت دارالکتب منیعی نیشابور را نوشته و ذکر کرده است که کتاب را عبدالجلیل وقف کرده و اقرار نموده که کتاب از من نیست و بیع و شرا در این جایز نمیباشد و بعدا معلوم نیست به وسیله چه کسی به کتابخانه آستان قدس تسلیم شده است و تاریخ تحریر آن سال 394 ه. ق است.)
[1] آثار باستانی خراسان, ج1, ص131-133.
موقعیت جغرافیایی
این شهرستان با مختصات ریاضی طبق نقشه زیر با طول جغرافیایی بین 58 تا 59 درجه و عرض جغرافیایی بین 35 تا 37 درجه, محدود است از شمال به شهرستانهای چناران و قوچان, از جنوب به شهرستانهای کاشمر و تربت حیدریه, از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهای اسفراین و سبزوار. (در ناحیه نیشابور گسلی به طول 120 کیلومتر و با روند شمال غربی - جنوب شرقی وجود دارد که از نزدیکی پاورپوینت شهر نيشابور میگذرد و تقریبا تمامی زمین لرزههای تاریخی نیشابور با فعالیتهای این گسل همراه بوده است. از جمله زمین لرزههای مهم سالهای 540 - 555 - 605 -666 -679 و 808 ه. ق احتمالا در پیوند با این گسل میباشند. رکت سهامی آب منطقهای خراسان, مطالعات سد بار نیشابور, گزارش زمین شناسی.)
تقسیمبندی شهری
این شهرستان دارای پنج بخش است به نامهای:
1- تحت جلگه به مرکزیت بزغان و دهستانهای تحت جلگه, طاغنکوه, فیروزه.
2- زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستانهای اردوغش, اسحاق آباد, زبرخان.
3- سرولایت به مرکزیت چکنه و دهستانهای بینالود, سرولایت.
4- میان جلگه به مرکزیت عشق آباد و دهستانهای غزالی, عشق آباد, بلهیرات.
5- مرکزی به مرکزیت پاورپوینت شهر نيشابور و دهستانهای دربقاضی, ریوند, فضل, مازول.
[2] آمارگیری جمعیت سال 1370 مرکز آمار ایران.
دشت نیشابور در دامنه کوه بینالود قرار دارد, این رشته کوه در دنباله رشته کوه البرز در جهت شمال غربی و جنوب شرقی کشیده شده است. مرتفعترین این رشته کوه با 3400 متر در شمال نیشابور قرار دارد که در همان حال بلندترین قله خراسان به شمار میآید.
دشت مرتفع نیشابور محصور بین کوههای بینالود و کوه سرخ فلات ایران را به دشتهای آسیای مرکزی مرتبط میسازد و این مسیر در طی قرنهای متمادی همواره یکی از مهمترین شاهراهها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نیز لشکرکشیها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوایف مهاجم نیز از این شاهراه به منظور یورشهای ددمنشانه خود بهره بردهاند.
در حال حاضر, این دشت, مشهد را به وسیله جاده آسفالته درجه یک و راه آهن به تهران مربوط میسازد. در طول زمان چنین موقعیت استثنایی برحسب اقتضا به نفع و یا به ضرر پاورپوینت شهر نيشابور بوده است. در دورههای صلح و آرامش, آبادی, جمعیت و بازرگانی نیشابور به سبب داشتن منابع طبیعی مرغوب از قبیل معادن فیروزه و خاکهای زراعتی وسیع, رو به گسترش نهاده و برعکس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ویرانی نهاده است. نشانهها و شواهد امروزی که عبارت از خرابههای متعدد در اطراف شهر است گستردگی این شهر را در زمانهای قدیم بخوبی نشان میدهد.
[3] مفخم, لطفالله, فرهنگ آبادیهای ایرانی, سازمان جغرافیای کشور, ج11, ص482.
[4] مفخم, لطفالله, فرهنگ آبادیهای ایرانی, سازمان جغرافیای کشور, ج9, ص431 و نقشههای موجود.
وجه تسمیه نیشابور
قدیمترین سندی که از نیشابور یاد میکند اوستا است که با واژه (رئونت) به معنی جلال و شکوه از آن نام میبرد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانی از توابع نیشابور است.
[5] فصلنامه تحقیقات جغرافیایی, ش21, ص134.
در برخی از متون دوره اسلامی نام دیگر نیشابور (ابرشهر) آمده است که مسلما این لفظ در دورههای قبل از اسلام به کار میرفته است. سکههای مکشوفه, این موضوع را مدلل میسازد. برای نمونه در سکهای که تصویر قباد ساسانی را نشان میدهد کلمه ابرشهر دیده میشود.[6] گزارش مطالعات نیمه تفصیلی خاکشناسی, دی ماه 1349, ص3-5, پارس کسولت, مهندسین مشاور.
بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخی (ابرشهر) را از ریشه (اپرناک) گرفتهاند که مربوط به قوم (پرنی) است که اسلاف پارتیان میباشند.
[7] جنیدی, فریدون, زندگی و مهاجرت نژاد آریا, تهران, 1358, ص86.
[8] جنیدی, فریدون, زندگی و مهاجرت نژاد آریا, تهران, 1358, ص97.
بعضی ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهری ابری یا شهری مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه برای سند اول هنوز جای تامل باقی است اما اگر ابر را فارسی قدیم (بر) به معنی بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مینماید.[9] مؤید ثابتی, علی, تاریخ نیشابور, تهران, 1355, ص9.
مسکوکاتی که از دوران باکتریان در افغانستان به جای مانده از پادشاهی به نام (نیکه فور) یاد میکند که دامنه فرمانروایی او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتی این شهر را وی بنا نهاده است که بعدها به (نیسه فور) و (نیسافور) و نهایتا به (نیشابور) تبدیل شده است. (نیسافور) در گویش عرب به معنی شی سایه دار است و شاید در آن جا درختهایی وجود داشته که سایه گستر تارک خستگان بوده است.
[10] مشکور, محمدجواد, پارتیها یا پهلویان قدیم, تهران, 1350, ص101.
واژه نیشابور در دوره ساسانی همه جا به شکل (نیوشاپور) آمده است که آن را به معنی کار خوب شاپور یا جای خوب شاپور گرفتهاند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولی به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانی آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازی این شهر قرین صحت بدانیم کلمه (نیو) میتوان به شکل امروزی آن (نو) تعبیر کرد و معنی نیشابور چیزی جز شهر نوسازی شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلی برای بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت.
زیرا که بعضی از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شدهاند ولی قدر مسلم بانی اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزلهای شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازی آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ (نیوشاپور) از آن یاد کردهاند.
[11] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, به اهتمام ریچارد. ن. فرای, فرهنگ ایران زمین, دفتر چهارم, 1332, ص353.
[12] ایرانشاه, انجمن زردشتیان ایرانی هند, بمبئی, 1926, ص8.
نیشابور در اوایل اسلام به (ابرشهر) معروف بود که در سکههای دورههای اموی و عباسی به همین نام آمده است. (ایران شهر) هم گفتهاند که شاید عنوانی افتخاری برای این شهر بوده است. البته چون یکی از چهار شهر کرسینشین خراسان بود لقب امالبلاد هم برای خود کسب کرده است.
[13] گرایلی, فریدون, نیشابور شهر فیروزه, مشهد, 1357, ص7-8.
نیشابور در دوران پیش از اسلام
گفتار فردوسی قدمت نیشابور را به دورانهای باستان میبرد و شعر وی گواه بر وجود این شهر در اساطیر ملی ایران است. درباره به سلطنت رسیدن کیکاوس میگوید:
بیامد سوی پارس کاووس کی جهانی به شادی نو افکند پی فرستاد هر سو یکی پهلوان جهان دار و بیدار و روشن روان به مرو و نشابور و بلخ و هری فرستاد هر سو یکی لشکری یا در هنگامی که کیخسرو از توران زمین به ایران مراجعت میکند فردوسی با این سخن زیبا از نیشابور یاد میکند:
از آن پس به راه نشاپور شاه بیاورد پیلان و گنج و سپاه همه شهر یکسر بیاراستند میو رود و رامشگران خواستند
[14] لسترنج, گای, سرزمینهای خلافت شرقی, ترجمه محمود عرفان, تهران, 1337, ص49.
در ذکر احوالات اردشیر ساسانی, طبری میگوید که: (اردشیر بابکان از سواد عازم استخر شد و از آن جا نخست به سکستان و سپس گرگان, ابرشهر, مرو, بلخ, خوارزم و تا انتهای سرزمین خراسان رفت. او بسیاری از مردمان را کشت و همه مرزهای شرقی را به اطاعت آورد.)
[15] لسترنج, گای, سرزمینهای خلافت شرقی, ترجمه محمود عرفان, تهران, 1337, ص409.
[16] لکهارت, لورنس, شهرهای نامی ایران, ترجمه سعادت نوری, اصفهان, 1320, ص44.
[17] مدیر شانهچی, کاظم, (حدود خراسان در طول تاریخ), نشریه دانشکده معقول و منقول, مشهد, ش1, س1347, ص146.
از گفته فوق احتمالا دو نتیجه به دست میآید. یکی این که ابرشهر در واقع نام اولیه و اصلی نیشابور است, چنان که در صفحات قبل بیان شد و دیگر این که اردشیر همانند دیگر جهانگشایان مردمان بسیاری کشته که لاجرم ابرشهر مستثنا نبوده است و شاید در اثر خرابیهایی که در دوران وی به وجود آمد مردم به نقطه دیگری در همان نزدیکی پناه بردند و در زمان شاپور اول این محل جدید به نام شاه ایران زمین نامگذاری شد.
کتیبه شاپور اول که ویژه پیروزی او در مناطق شرقی ایران است و از مناطق (پرثو), (مرو), (هرات), (سغد), (ابرشهر) نام میبرد دلیل واضحی بر وجود ابرشهر میباشد که به هر حال همانند شهرهای دیگر یا کاملا به فرمان شاپور درآمد و یا خراجگزار وی شد.
[18] شاهنامه, تهران, 1363, ج3, ص21.
[19] شاهنامه, تهران, 1363, ج4, ص95.
حرکت شاپور به نیشابور به این صورت بود که پس از حمله ترکان به نواحی شرق که احتمالا بایستی پس از مرگ اردشیر واقع شده باشد و دادخواهی مردم از شاپور اول, (وی با لشکری جرار بر سر آن اتراک رفت و به محاربه و مقاتله, ایشان را از ملک ایران اخراج کرد و باز به نیشابور آمده و این جا مقام نمود و بنای شهر متصل به قهندز و اقامه شهرستان اخراج و ابراج و تشبیه اساس فرمود و محلات و عمارات به هم وصل کرد و خندق شهر و قهندز به هم متصل کرد.وی بر چهار جانب شهر چهار دروازه مرتب داشت, شرقی, غربی, جنوبی, شمالی. مهندسان را فرمود و طریق بنا به ایشان نمود تا چنان بنا نهادند که چون آفتاب طلوع کرد شعاع آن از هر چهار دروازه شهر طلوع کردمی و آن عجایب بناها بود و به وقت غروب از هر چهار دروازه آفتاب در نظر بودی که پوشیده شدی).
[20] طبری, محمد بن جریر, تاریخ طبری, وقایع ایران قبل از اسلام.
حاکم نیشابوری (متوفی 405 ه. ق) صاحب تاریخ نیشابور نیز از اتصالات محلات و خندق شهر و قهندز یاد میکند که دلیل واضحی بر یکی بودن نیشابور با ابرشهر میباشد. علاوه بر این, براساس آنچه وی ذکر میکند در واقع نیشابور در زمان شاپور اول بنیاد یافته است مخصوصا این که در هنگام حفر خندق خبر از یافتن گنجی برای وی آوردند و او همه آن گنج را نفقه کرد و این خود دلیل بر استقرار وی در نیشابور, به هنگام حفر خندق میباشد. درباره حصار و باروی پاورپوینت شهر نيشابور که همزمان با حفر خندق انجام شده است مؤلف در جای دیگر چنین میگوید:
(شاپور اول بر حوالی شهر خارج خندق عمارت آغاز کرد, معماران و عمله مرتب کرد و تکلیفات شاقه فرمود, رعایا عاجز آمدند, معماران را امر کرد که هر روز پیش از آفتاب به سر کارها روند. هر که از رعایا پیش از آفتاب حاضر نشود زنده در میان خشت و گل دیوار گیرند و چنان کردند. و خلق بر آن رنج قرار گرفتند. و بعد از سنین کثیره... استخوان بنی آدم از سر تا قدم از میان گل بر خاک میافتاد).
[21] کولونین, گ, تمدن ایران ساسانی, ترجمه دکتر عنایتالله رضا, تهران, 1350, ص88.
[22] کولونین, گ, تمدن ایران ساسانی, ترجمه دکتر عنایتالله رضا, تهران, 1350, ص98.
و زردشت هم یکی از سه آتشکده معروف ایران را به نام مهربرزین در کوههای نیشابور ساخت.نیشابور پس از اسلام
بنا به نوشته مورخان و جغرافیدانان عرب زبان مانند ابنرسته, مقدسی, اصطخری, ابنحوقل و یاقوت حموی پاورپوینت شهر نيشابور یک فرسنگ در یک فرسنگ بوده و بازار و میادین و دکاکین و کاروانسراهای بسیار داشته است که از لحاظ اقتصادی (انبارگاه مال التجاره فارس و کرمان و هند یعنی ولایات جنوبی و همچنین ری و جرجان و خوارزم) بوده است.
در این دوره یعنی در قرون وسطی ایالت خراسان به چهار قسمت یعنی چهار ربع تقسیم میگردیده و هر ربعی به رکزیت یکی از چهار شهر بزرگ نیشابور, مرو, هرات و بلخ خوانده میشده و در زمانهای مختلف یکی از این شهرها مرکزیت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و چنان که گفته خواهد شد نیشابور نیز از زمان طاهریان به بعد به عنوان پایتخت انتخاب گردیده است و گفتهاند که:
(این شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامعتر و از قیروان عالیتر بوده و 44 محله داشته و 50 خیابان اصلی و مسجدی ممتاز و کتابخانهای با شهرت جهانی و یکی از چهار شهر شاهی امپراطوری خراسان بوده است).
[23] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, به اهتمام ریچارد. ن. فرای فرهنگ ایران زمین, دفتر چهارم, 1322, ص350-351.
[24] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, به کوشش بهمن کریمی, 1337, ص119.
ورود اسلام به نیشابور
در سال 17 یا23 هجری عمر بن خطاب خلیفه دوم احنف بن قیس را برای فتح خراسان فرستاد و پس از آن در سال 32 هجری عثمان بن عفان خلیفه سوم عبدالله بن عامر را به خراسان گسیل داشت و چنان که حاکم نیشابوری مینویسد: (در زمان خلافت عثمان کنارنگ مجوس که والی خراسان بود به عبدالله عامر نامه نوشت و او را از مرگ یزدگرد پادشاه ساسانی آگاه ساخت و به خراسان دعوت نمود. عبدالله عامر به سرعت رهسپار خراسان شد و با لشکر خود عازم نیشابور گشت.
اما روایت دیگر چنین است: موقعی که ابن عامر به نیشابور رسید مردم نیشابور به ریاست برزان جاه که والی آن حدود بود در مقابل اعراب به جنگ برخاستند و یک ماه تمام مقاومت کردند و چون فصل زمستان بود و سرما شدت یافت ناچار سپاه عبدالله بن عامر از اطراف نیشابور برخاستند و به طرف ازغند که هوای معتدلتری داشت رهسپار شدند ولی پس از چندی سپاهیان عرب به ریاست عبدالله خازم به سوی نیشابور بازگشتند و در این نوبت برزان جاه شکست خورد و متواری شد و کنارنگ فرمانروای نیشابور از در صلح درآمد و قبول کرد که معادل هفت هزار درهم خراج بدهد.
سپس عبدالله عامر به پاورپوینت شهر نيشابور آمد و در محله شاهنبر سکونت گزید و در همان محله مسجدی بر روی آتشکده ساخت و سرایی برای خود بنا نهاد. چون عبدالله عامر به سفر حج رفت قیس بن هیثم را از طرف خود در نیشابور گذاشت, در این وقت قارن که مرزبان قومس و گرگان بود به نیشابور لشکر کشید و آنجا را تصرف کرد ولی بعد از چندی عبدالله خازم او را شکست داد و به قتل رسانید و مجددا نیشابور را تصرف نمود و از طرف خلیفه سوم به حکومت نیشابور منصوب شد.
در سال 96 هجری سلیمان عبدالملک حکومت خراسان را به یزید بن مهلب داد و بعد از او در سال 99 هجری عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید, جراح بن عبدالله را به خراسان فرستاد و پس از چندی در سال 120 هجری هشام بن عبدالملک امارت خراسان را به نصر سیار سپرد که وقایع فراوانی در نیشابور پدید آمد.
[25] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, به کوشش بهمن کریمی, 1337, ص119.
نیشابور پایتخت کشور
در سال 131 ه. ق ابومسلم خراسانی نهضتی در خراسان بر ضد خلافت بنیامیه به وجود آورد و با قیام متهورانه خود به نیشابور آمد و حاکم آن شهر گردید. وی در مدت حکومت خویش مسجدی در نیشابور ساخت و قصد رونق بخشیدن به این شهر را داشت اما در سال 138 ه. ق در بغداد به تحریک منصور خلیفه عباسی مقتول گردید و بدین سبب چندی پیشرفت نیشابور متوقف شد.
اما چون خراسان در اوایل قرن سوم هجری به سال 205 قمری در حیطه اقتدار طاهر ذوالیمینین درآمد, وی در مشرق ایران حکومت مقتدری به هم رسانید و مستقلانه در خراسان به حکومت پرداخت.
وی به هنگام خطبه نماز جمعه نام خلیفه عباسی را از خطبه انداخت اما همان شب درگذشت و پسرش طلحه به امارت خراسان و سیستان رسید و سپس در سال 213 ه. ق که طلحه وفات یافت برادرش عبدالله بن طاهر جانشین وی گردید و در سال 215 هجری قمری پاورپوینت شهر نيشابور را به پایتختی اختیار نمود و در آنجا آبادانی فراوان کرد. مخصوصا به رونق کشاورزی و حفر قنوات و اصلاح امر آبیاری و احداث ساختمانهای جدید و ایجاد دهات بسیار در منطقه همت گماشت و نیز شهر و قصر معروفی به نام شادیاخ ساخت و این شهر در زمان او و خاندانش اهمیت فوق العادهای یافت.
[26] لسترنج, گای, سرزمینهای خلافت شرقی, ص408-409.
[27] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, مقدمه صلا تا لح.
[28] کرزن, جرج, ایران و قضیه ایران, ترجمه وحید مازندرانی, ج1, ص352.
علت ساختن شهر شادیاخ
عبدالله بن طاهر که به امارت رسید در بیرون پاورپوینت شهر نيشابور برای خود باغ و قصری به نام شادیاخ ساخت و لشکریان او در پاورپوینت شهر نيشابور سکونت داشتند. و چون جایی برای سکونت سپاهیان خالی نبود. ناچار به منازل مردم وارد میشدند, بدیهی است عموما از این که یک نفر سپاهی در خانه آنها سکونت میکرد در رنج و ناراحتی بودند لیکن جرات دم زدن نداشتند.
ناگزیر این تعدی و رسم بد را تحمل میکردند تا این که یک نفر از افراد لشکر عبدالله بن طاهر با اسبش به خانه تازه دامادی وارد میگردد و با توجه به عروس جوان قصد تجاوز به خاطرش میرسد و به داماد میگوید اسبم را ببر آب بده, تازه داماد به جای این که خود اسب را ببرد به واسطه عدم اطمینان, به تازه عروس میگوید تو اسب را برای آب دادن ببر.
نوعروس که مطلقا از اسب و آب دادن و تیمار آن آگاهی نداشت با وحشت و ترس افسار اسب را میگیرد و از منزل خارج میشود, ولی از حسن اتفاق امیر عبدالله از آن راه میگذشته و میبیند زنی افسار اسبی را گرفته و با حالت ترس و وحشت اسب را میبرد و امیر عبدالله متوجه میشود که این زن و اسب با یکدیگر تناسبی ندارند, لذا جریان را از زن میپرسد, او جواب میدهد خدا امیر را بکشد که مرا به چنین وضعی دچار کرده است.
عبدالله طاهر میپرسد: شوهر داری؟ جواب میدهد تازه عروسم. دوباره میپرسد چرا شوهرت اسب را برای آب دادن نمیبرد. پاسخ میشنود از دو جهت مرا وادار به این کار کرده است زیرا یک نفر از لشکر امیر در منزل ما است اگر شوهرم اسب را به آب ببرد شاید آن مرد سپاهی در غیاب او به من تعرض کند. دیگر این که در موقع نبودن شوهرم در خانه ممکن است این مرد از خانه چیزی بدزدد.
امیر عبدالله از این پرسش و جواب سخت ناراحت میشود و فورا دستور میدهد تمام لشکریان از منازل مردم خارج شوند و در اطراف باغ شادیاخ برای خود خانه بسازند و این پس اگر سپاهی به منزل مردم وارد شود خون او مباح باشد.
[29] مؤید ثابتی, علی, تاریخ نیشابور, سال 1355, ص77-79.
[30] پیرنیا, حسن, تاریخ ایران, ص78-75.
[31] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, ص141.
[32] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, ص130.
دست به دستشدن حکومت
در اوایل نیمه دوم قرن سوم هجری یعنی در سال 259 ه. ق یعقوب لیث صفاری نیشابور را به تصرف درآورد ولی پس از مرگش عمرو بن لیث صفاری در سال 279 هجری نیشابور را پایتخت خویش قرار داد و او نیز عمارات زیادی بر شهر افزود. بعد از عمرو لیث خراسان به دست سامانیان افتاد. در زمان این سلسله هم نیشابور کماکان پایتخت بود و تنها ناحیه مرکزی خراسان به شمار میرفت.
[33] پیرنیا, حسن, تاریخ ایران, ص112-111.
[34] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, مقدمه ص(کز.
[35] مولوی, آثار باستانی خراسان, ص115.
پس از سامانیان حکومت به دست غزنویان افتاد و در این دوران نیشابور فقط مرکز ایالت بود و از غزنین تبعیت میکرد. بعد, نیشابور در حیطه اقتدار سلجوقیان درآمد و در سال 429 ه. ق طغرل بیک شهر را گرفت و پایتخت خود قرار داد و این شهر منزلت قبلی خود را از سرگرفت اما چون طغرل درگذشت جانشین وی آلب ارسلان دربارش را به اصفهان برد ولی دورههای طویلی از ایام حکومت خویش را در نیشابور میگذرانید. مقارن همین زمان یعنی در سال 437 ه. ق که ناصرخسرو علوی از این ناحیه میگذشت نیشابور را در اوج شهرت و اعتبار میدید رونق بازرگانی نیشابور به حدی بود که در سرزمین عربستان تمامی داد و ستدهای بازرگانی با سکههای طلای نیشابور صورت میگرفت.
نیشابور در زیر لوای حکومت سلاجقه بویژه در دوران سلطنت ملکشاه سلجوقی (465-485 ه. ق) به همت خواجه نظام الملک طوسی (م 485 ه. ق) وزیر فرهنگ پرور و روشنفکر این سلطان از لحاظ تمدن و مرکزیت علمی به حق شهره آفاق گشت و نظامیهای که جنبه دانشگاههای کنونی داشت در نیشابور بنیاد گردید و تعداد13 کتابخانه که مهمترین آنها حدود پنجهزار جلد کتاب داشت به وجود آمد. و بدین جهت این شهر عنوان دارالعلم به خود گرفت و سالهای متمادی مرکز تجمع علما و دانشمندان کشور بود.
[36] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, مقدمه ص(کز.
[37] پیرنیا, حسن, تاریخ ایران, ص218-195.
[38] پیرنیا, حسن, تاریخ ایران, ص309.
به طور کلی میتوان گفت که نیشابور پس از سلجوقیان تا حمله مغول پیوسته دارالملک و مرکز ایالت خراسان بزرگ بوده است.فتنه غز
طایفه غز مانند سلاجقه از ترکمانان مسلمان ساکن ماورا النهر بودند که پس از تسلط قراختاییان بر این دیار به حوالی بلخ آمدند. امیر قماچ حاکم دست نشانده سلطان سنجر از آنان خواست که آن جا را ترک کنند. ولی آنان ابا نمودند و از قماچ خواستند که با دادن باج و خراج در مراتع بلخ بمانند و چون این امر میسر نگردید با قماچ به جنگ پرداختند و بلخ را نیز غارت نمودند و سپس با سلطان سنجر از در عذرخواهی درآمدند و حاضر شدند که اگر سلطان ایشان را در چراگاههای موردنظرشان آزاد بگذارد هر سال پول و حشم فراوان به خدمت او بفرستند. سنجر زیربار نرفت و با حدود یکصدهزار مرد جنگی عازم دفع آنها شد.
سنجر ابتدا در محرم سال 548 شکست خورد و بار دیگر در جمادی الاول همین سال در نزدیک مرو لشکر سلطان سنجر مورد حمله قرار گرفت و امیر قماچ در این جنگ به قتل رسید و سنجر و همسرش را به اسیری گرفتند و سپس مرو و بلخ و طوس و نیشابور را قتل عام کردند و بسیاری از علما و زهاد و متقیان نیشابور را به شهادت رسانیدند و این شهر را نیمه ویران نمودند.
از جمله خرابیهای جبران ناپذیری که در این هجوم بر نیشابور وارد آمد غارت کردن کتابهای هفت کتابخانه, سوزانیدن پنج کتابخانه بزرگ و معروف شهر, ویران کردن بیست و پنج دارالعلم و مهمتر از همه آنها مسجد معروف به عقلا بود که به گفته پارهای از مورخان پنج هزار جلد کتاب داشت. درباره خرابیها مورخان سخنان زیادی گفتهاند از جمله خاقانی شاعر نغزگوی و سخن سنج در قصیدهای این ابیات را سروده است:
آن مصر معرفت که تو دیدی خراب شد••• وان نیل مکرمت که شنیدی بر آب شد
آن کعبه وفا که خراسانش نام بود••• اکنون به پای پیل حوادث خراب شد
امرای سنجر در مدت سه سال اسارت او ولیعهدش را به نام سلیمان شاه در نیشابور به سلطنت نشاندند و چون او مردی سست عنصر بود از ترس غزها در ماه صفر سال 549 به عراق رفت و باز امرای سنجر رکن الدین خاقان محمود خواهرزاده سلطان را از ماورا النهر به خراسان دعوت نمودند و در نیشابور خطبه سلطنت به نام او خواندند.
در همین ایام بود که یکی از غلامان قدیم سلطان به نام (مؤید آی ابه) نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و بیهق و دامغان را تحت امر خود درآورد و در نیشابور مستقر شد و غزان را از این نواحی بیرون کرد و سرانجام پذیرفت که با دادن خراجی سالیانه به خاقان محمود این نواحی مستقل باشد. در این بین (اوایل سال 551 ق) سنجر به تدبیر یکی از امرا از چنگ غزها رهایی یافت اما چیزی نگذشت که در 14 ربیع الاول سال 552 در مرو شاهجان درگذشت و در همان جا مدفون گردید.
[39] تاریخ ایران, بخش اول از صدر اسلام تا مغول, ص363-361.
[40] طاهری, ابوالقاسم, جغرافیای تاریخی خراسان از نظر جهانگردان, ص173.
نیشابور در آتش
ناگفته نماند که در سال 538 یا 548 هجری قمری قبل از حمله غزها پاورپوینت شهر نيشابور طعمه حریق گردیده بود و آنچه بجا مانده بود در حمله ترکان غز نابود شد و مردم ناگزیر شهر را به کلی ترک کردند و شهر دیگری در حومه محل سابق که عبدالله بن طاهر ساخته بود بنا نمودند.
[41] حاکم نیشابوری, محمد بن عبدالله, تاریخ نیشابور, مقدمه ص(کط ول.
فتنه مغول در نیشابور
در سال 618 ه. ق طغاچار نو